رمان رعیت خان🔥♥

39 عضو

پاسخ به

الان میزارم

ممنون??

1401/09/25 14:25

پاسخ به

میگن نظرتون چیه یع رمان دیگه هم بزارم

اینو بزار تموم شه بعد یکی دیگه اینطور قاطی میکنیم مزه نمیده

1401/09/25 14:32

دستت درد نکنه دوباره میشه بزاری

1401/09/25 14:32

??

1401/09/25 14:33

پاسخ به

عروس برادرم✨♥️ #Part281? ابرو هاش بالا پریدن _اهااااا. دیگه بیخیال ادامه صحبت شدم باهاش ... _من خوا...

بیچاره دلیار ?

1401/09/25 14:33

زهرا بازم بزار?

1401/09/25 14:40

طلا چرا زد تو صورتش

1401/09/25 15:18

پاسخ به

نامه رو چرا نخوند

دیوانس?

1401/09/25 15:19

ادامه شد بزار زهرا

1401/09/25 15:19

خودمم تا اینجا خوندم

1401/09/25 15:19

باشه

1401/09/25 15:20

عه توام کرجی
عکس پروفایلت جاده چالوسه??

1401/09/25 15:20

عروس برادرم✨♥️
#Part285?

ایی

با اون شکمی که زیاد

برامده نبود

لبخند زوری شو حفظ

کرد

و

خیلی راحت

بهم نزدیک تر شد

گوشمو محکم پیچوند

و کشید

که جیغ پر دردی از لب هام خارج شد

و پارچه و سطل.اب از دستم افتادن...

خنده ی شیطانی بلندی کرد

_از اول اینجا رو طی میکشی دختره اش*غ*ال!

از کی تا حالا یه رعیت زاده .....
⊰᯽⊱┈── ✨ ⃟♥️──┈⊰᯽⊱
عروس برادرم✨♥️
#Part285?
از کی تا حالا ی رعیت زاده پاپتی

شاخ شد

واسه ما و فازش گرفتتش

که مارو در حد خودش ببینه

و این

اجازه رو به خودش بده

که به اردلان نزدیک

بشه هاااا؟؟؟؟

چشم هام گرد شد...

اون ...اون

از کجا فهمیده

منو اردلان

باهم... را... ب ط ه.. داشتیم!!!!!

با دیدن برگه مچاله شده تو

دستش تا تهشو خوندم...

من اون روز وقت نکردم نامه رو بخونم...

و سواد ددست حسابیم نداشنم...

⊰᯽⊱┈── ✨ ⃟♥️──┈⊰᯽⊱
『 @DEL_BOOK...?』
عروس برادرم✨♥️
#Part286?

تو هزارتا سوراخ سنبه مخفیش

کرده بودم ...

کی فهمید؟؟ کی بلد بود بخونه ...

که این برگه رو برا خود شیرینی.

به طلا خانم داد!!!

اون نامه اردلان برا من بود!

یهو چشم هام گردتر شدن

رفیقم مریم!!"

اون فقد میدونست

طلا خانم عاشق اردلانع با وجود خاان!

و برای خود شیرینب یا هرچیزی

اون

نامه رو

از سر کنجکاوی خوند ....

و منو لو داد!!!

من حتی خودم.

اون نامه هم نخونده بودممم....
⊰᯽⊱┈── ✨ ⃟♥️──┈⊰᯽⊱
『 @DEL_BOOK...?』
عروس برادرم✨♥️
#Part287?

چی تو اون نامه نوشته بود که

طلا خانمو

انقدر عصبی کرده

بود


باورم نمیشد رفیقم

از پشت بع من

خنجر زد

جاش تا ابد تو قلبم میموند ...

به خازر مریم و طلا

بار اول کتک خوردم

و سکوت کردم...

چقدر

جور کاراشو می کشیدم...

چقدر بهش محبت میکردم

روی سفره خانوادم نشست...

نون و نمک.مارو خورد

و نمکدون شکست!!!

از چشمم

خیلی یهویی افتاده بود...

طلا خانم.پوزخندب زد

_ها رفتی تو فکر چرا
⊰᯽⊱┈── ✨ ⃟♥️──┈⊰᯽⊱
『 @DEL_BOOK...?』
عروس برادرم✨♥️
#Part288?

با سر و چشم‌

های گرد شده به نام تو
دستش

اشاره زدم

_این این چیه؟؟؟

با کشیده ای که خوردم

سرم به ی طرف خم شد

_ب تو ربطی نداره دختره گستاخ کی این اجازه رو بهت داد که منو سوال پیچ کنی

هااااا؟؟؟

با چشم های پر شده از اشک نگاهش

کردم

که پوزخندی زد و جلوم ایستاد

سرش رو کنار گوشم آورد

_یه بلایی سرت بیارم نفهمی از کجا خوردی-؟

هر روز آرزوی مرگ می کنی

زره زره

جونتون از بدنت می کشم

کارت ب چایی رسیده برای عشق من

برای کسی که این همه سال تلاش کردم

دلبری کنی؟؟
⊰᯽⊱┈── ✨ ⃟♥️──┈⊰᯽⊱
『 @DEL_BOOK...?』
عروس برادرم✨♥️
#Part289?
فقد گریه

1401/09/25 15:20

میکردم

حرفی نداشتم

که بزنم

چی میگفتم؟؟؟

میگفتم اون خودش بهم نزدیک شد

من کاری نکردم؟؟

اون کاری کرد

که حتی بعد کاری که با من کرد

دل بدم بهش ...

ریدم تو وجودش دلم میخواست سر به تنش نباشه

ولی از ته دل

این حرفامو باور نداشتم
هر لحظه ام دارم

به این فکر

میکنم

که اون داره چیکار میکنه؟؟؟

روزانه داره چطوری میگذرونه‌‌...

هر روز و هر شب

با یه

دختر

هس یا نه

ولی الان‌....

باز هم سیلی به صورتم زد و با صدای تیزش

غرید

⊰᯽⊱┈── ✨ ⃟♥️──┈⊰᯽⊱

1401/09/25 15:20

پاسخ به

عه توام کرجی عکس پروفایلت جاده چالوسه??

نه بابا خخ من همدانیم پروفمم گنج نامه همدانه?

1401/09/25 15:21

پاسخ به

نه بابا خخ من همدانیم پروفمم گنج نامه همدانه?

عه
منم همدانیم اصالتن
خوشبختم فک کردم جاده چلوسع طرف های اتیشگاه

1401/09/25 15:21

پاسخ به

عه منم همدانیم اصالتن خوشبختم فک کردم جاده چلوسع طرف های اتیشگاه

خوشبختم جیگر کجای همدانی

1401/09/25 15:22

پاسخ به

خوشبختم جیگر کجای همدانی

شهر ملایر
فدات عزیزم

1401/09/25 15:24

ادامه شو بزار زهرا چ

1401/09/25 15:24

ت اون نامه چی نوشته
الان سوال ذهنیمه?

1401/09/25 15:25

شاید اخرای رمان متوجه بشیم

1401/09/25 15:25

زهرا

1401/09/25 15:28

پاسخ به

شهر ملایر فدات عزیزم

اها خوش باشی گلم

1401/09/25 15:28

تو الان تا پارت اخر این رمان داری

1401/09/25 15:28

پاسخ به

زهرا

جون

1401/09/25 15:28