#استادخبیث_من💚🍀
#پارت_349
نشست کنارم و چشمکی بهم زد
- قربونت
اون و بهمن اسپرسو سفارش دادن.
- خب دخترا چیا خریدین؟
نازی نگاهی بهم انداخت که مفهوم نگاهش گرفتم
کادو ها رو گذاشتم روی میز
- امروز واستون کادو گرفتیم
بستهی کادو پیچ شدهی ویهان دادم بهش
- بیا عشقم
سوتی زد
- Wow, I was surprised
( واو سورپرایز شدم )
لبخند گشادی زدم
- نمیخوای بازش کنی؟
- چی هست حالا؟
- یه چیز خوب
شیطون نگام کرد و خم شدم دم گوشم پچ زد
- مثلا یه عکس بزرگ از...
حرصی جیغ خفهای کشیدم
- خفه شو
بلند خندید که بهمن گفت
- داداش چی گفتی بهش که همچین سرخ شده.
- هیچی یه چیز بین خودمونه
نگام کرد و چشمکی زد
- مگه نه بیبی
حرصی گفتم
- بله بی ادب
───• · · · ⌞💚⌝ · · · •───
1403/02/18 19:31