خاطرات بارداری (آخرین شب)
آخرین شب
امشب آخرین شبی است که فرزندم، گل پسرم در نزدیک ترین فاصله نسبت به من و درونم قرار دارد و از اینکه فردا او را از من جدا می کنند کمی احساس دلتنگی دارم. اگر چه فردا بعد از 9 ماه انتظار می توانم پاره ی تنم را در آغوش بگیرم اما این که دیگر هرگز در این فاصله نزدیک به من نخواهد بود باعث رنجش خاطرم می شود.
از خدای مهربان که توانایی زایش و حس زیبای مادری را در من ایجاد کرد سپاسگزارم و امیدوارم همان گونه که از ابتدای این دوران زیبا (دوران بارداری) همواره مراقبم بود در این لحظات پایانی نیز حافظ و نگهدار من و پسرم باشد آمین یا رب العالمین.
نرجس مختاریان