خاطرات بارداری (غیر منتظره)
غیر منتظره
سال 89 ازدواج کردم و بعد از یک سال تصمیم به بارداری گرفتیم و هیچ نتیجه ای نداشت. به پزشک متخصص مراجعه کردم بعد از کلی آزمایش های مختلف و سونوگرافی تشخیص چسبندگی تخمدان به رحم دادند که خوشبختانه با یک آمپول و درمان ساده حامله شدم.
من و شوهرم هر دو خیلی خوشحال بودیم، اما این خوشحالی زیاد طول نکشید از همون ماه های اول حاملگی خوب پیش نمی رفت با انجام آزمایشهای مختلف و پرهزینه، جنین مشکوک به سندروم داون بود به همین علت دکتر برای اطمینان کامل تست آمینو سنتز را پیشنهاد کرد قبل از اینکه این آزمایش را انجام دهم سونو گرافی شدم وگفتند که جنین قلبش نمی زنه دنیا رو سرم خراب شد من به ناچار سقط کردم.
دیگه هیچ رغبتی برای بارداری مجدد نداشتم تا اینکه بعد از هشت ماه دوباره تصمیم گرفتیم اما باز هم بدون نتیجه، تا اینکه بعد از کلی آمپول و دارو دکتر پیشنهاد ( IUI) را داد و من در کیلینیک بستری شده و عمل مورد نظر را انجام دادم بعد از یک ماه متاسفانه نتیجه آزمایش منفی بود، خسته و ناامید بودم.
اما از ماه بعد براتون بگم که با کمال تعجب و بدون هیچ دارویی حامله شدم، باورمون نمی شد خیلی خوش حال شدیم اصلا نمی دونستم باید چیکار کنم فقط و فقط خدا رو شکر می کردم.
الان هفته چهاردهم هستم و یک نی نی درون من در حال رشد است از خدا می خواهم که همه بچه ها صحیح وسالم به دنیا آیند و نی نی من هم سالم باشه.
از همسر عزیزم که در این مدت کنارم بود و دلداریم می داد تشکر می کنم.
لیلا حداد