نقش مردان در بارداری و ایجاد حس پدر بودن
در اینجا نگاهی دقیق به حقایق پنهان شده، پشت این نگاه های وحشت زده می اندازیم. رفتاری صمیمانه یا اشک هایی که در مواجه با رویدادهای جدید زندگی جاری می شوند، میتواند همسر شما را به پدری کامل تبدیل کند.
وقتی همسرم جواب آزمایش بارداریش را به من نشان داد، من با خودم فکر کردم، این اتفاق نمیتواند روی دهد و همانطور که سعی در پنهان کردن وحشت خود داشتم، با نگاهی هیجانزده به همسرم خیره شده بودم. ما فقط شش ماه بود با هم ازدواج کرده بودیم و تصمیم داشتیم در آینده صاحب فرزند شویم، ولی خیلی زود این اتفاق افتاد. این اتفاق بر اساس نقشه ای که برای زندگی مشترک مان کشیده بودیم، نبود. اکنون کلمات برادر بزرگم را به خاطر میآورم که میگفت: پدر شدن، زندگیت را برای همیشه تغییر خواهد داد.
برادرم حقیقت را میگفت. بعضی از مردان با بارداری همسرشان احساسی مانند پرواز به آسمانها دارند، اما پژوهشها نشان میدهد که برای اکثر آقایان اوج احساس پریشانی ۴ تا ۶ هفته بعد از زایمان است و در آن زمان متوجه پدر شدن شان می شوند.
مردان به ندرت مشکلات و نگرانیهای خود را با دوستان شان در میان میگذارند. البته روش من برای کنار آمدن با این هیجانها، کسب اطلاعات در مورد این دوران بود و از متخصصین درخواست کردم تا کتاب هایی درباره بارداری، زایمان و وظایف والدین به من معرفی کنند. همچنین با مراجعه به اینترنت اطلاعاتی به دست آوردم که باعث ترس بیشتر من شد.
زمانی اوضاع من بهتر شد که همسرم اولین آزمایش بارداری را انجام داد. وقتی که پزشک ژل سرد را به شکم همسرم مالید و دستگاه را روشن کرد، من در کنار او نشسته بودم. زمانی که تصویر جنین روی صفحه ظاهر شد و قلب جنین در حال تپش را دیدم با صدای بلند آهی کشیدم. دیگر چیزی در دنیا مهم تر از نوزادم نبود. تنها کاری که میتوانستم انجام دهم خیره شدن به این قلب تپنده کوچک بود و با خود می گفتم:" اوه خدایا، این فرزند من است" .
حس پدر بودن
دانشمندان طی تحقیقاتی به این نتیجه رسیدهاند که پیشرفت بارداری خانمها، باعث تغییر در مغز آقایان می شود. مردان مانند همسران شان دچار تغییرات احساسی، فیزیکی و هورمونی می شوند. یافته های محققان در دانشگاه هاروارد بیانگر این مطلب است که دو هورمون اصلی در پدران آینده تغییر می کند، تستوسترون کاهش می یابد و پرولاکتین افزایش می یابد. دانشمندان معتقدند که مردان احتمالا به فرمانهای شیمیایی بارداری که از پوست و تعرق غدد بانوان باردار در هوا پخش میشود، واکنش نشان میدهند. بنابراین چنین هورمونهایی مردان را برای والد شدن آماده میکند. در بعضی از آقایان، این تغییرات هورمونی باعث ایجاد نشانههایی بنام سندروم همزاد پنداری پدر یا سندرم همدردی بارداری (couvade syndrome) میشود. این نشانهها در بسیاری موارد گزارش شده بود و من هم در حال تجربه مستقیم آن بودم. با شروع سه ماهه دوم بارداری، من و همسرم نیاز به لباسهای گشادتری داشتیم. من در آن دوران حدود ۸ کیلوگرم افزایش وزن داشتم.
هنگامیکه به زمان زایمان نزدیکتر میشدیم، همسرم بیشتر وقت خود را صرف جمعآوری لباسها و وسایل مورد نیاز کودک میکرد. من هم در حال تعمیرات خانه، رنگ آمیزی و ساخت اتاق نوزاد بودم و برای تمامی وسایل، کتابها و اسباب بازیهای کودکم قفسه میساختم. پژوهشگران عقیده دارند آقایان هرچه به روزهای زایمان نزدیکتر میشوند، افزایش جهش هورمونی را بیشتر تجربه میکنند.
بر اساس تحقیقاتی که پژوهشگران بر روی مردانی که همسرشان در سه ماهه سوم قرار دارند انجام دادهاند، میزان پرولاکتین بیش از 20 در صد افزایش داشته و اندازه تستوسترون 33 درصد کاهش یافته است و زمانیکه نوزادشان بدنیا آمد، آنها واکنش شنیداری و احساسی بهتری به گریه نوزادشان نسبت به مردان عادی داشتند. البته میزان تستوسترون و پرولاکتین مردان زمانی که کودک به شش ماهگی میرسد، توازن خود را بدست میآورد و زمانیکه کودک شروع به راه رفتن میکند، به حالت قبل بر میگردد.
یک هفته بعد از زمان معمول زایمان همسرم، انقباضات او شدیدتر شد و من او را بهسرعت به بیمارستان رساندم. بعد از آن من به مدت 36 ساعت نخوابیدم و به همسرم در نفسکشیدن کمک میکردم و سعی در آرامکردن او داشتم. هنگام زایمان، نمیتوانستم باور کنم که همسرم چه مشقتی را باید تحمل کند. من هرگز به این اندازه از مرد بودن خود احساس خوشحالی نمیکردم. در طول این مدت دو بار احساس از حال رفتن داشتم. ناگهان توانستم تاج سر و بعد از آن سر و شانه نوزاد را ببینم، در این لحظه من واقعا هیجانزده بودم. زمانیکه پزشک پسرم را به من سپرد، همان طوریکه نوزاد کوچکم را در آغوش کشیده بودم، اشک از دیدگانم سرازیر شد.
بعدها به همسرم گفتم: وقتیکه او به چشمهای من نگاه کرد، مطمئن شدم که دیگر پدر شدهام و همیشه او را حمایت خواهم کرد.
به این علت که نوزادان به مراقبت ۲۴ ساعته نیاز دارند، طبیعت، رابطهای ناگسستنی بین والدین و نوزاد برقرار میکند. این همانند آن است که طبیعت عصای جادویی خود را بالای سر والدین به حرکت در آورده و آنها سرتا پا عاشق نوزاد خود گشتهاند، همانطوری که من و همسرم در حال تجربه آن بودیم. پژوهشگران عقیده دارند در مغز والدین فعالیتهایی مشابه همان انفعالاتی که باعث عشق ورزیدن من و همسرم به هم شده بود دوباره فعالشده و این بار باعث عشق ورزیدن ما به پسرمان شده بود. طی تحقیقاتی، پژوهشگران به این نتیجه رسیدهاند که صورت نوزاد با گونههای نرم و برآمده و چشمان بزرگش، محل مخصوصی در مغز را که غریزه والد بودن نامیده میشود را در یک هفتم ثانیه فعال میسازد. غریزه من و همسرم نیز مانند انفجاری ناگهانی سریعا فعال شد.
غریزه پرستاری پدرانه
موقعی که همسرم وارد اتاق شد و پستانک را در دهان گریان نوزادمان گذاشت، پدر بزرگ او گفت: مطمئنا این کوچولو ششهای خوبی دارد. گریهکردن، نشانهای جهانی برای والدین است و باعث تحریک مغز پدر و مادر میشود. زمانیکه آنها گریه کودک را میشنوند، نقاط مشابهی در مغز پدر و مادر به کار میافتد. اما این فعالیت در مغز مادر شدیدتر است، همین امر دلیل واکنش سریع تر مادر برای آرام کردن گریه نوزاد است. بنابراین وقتیکه نوزادمان گریه میکرد، همسرم همیشه نفر اولی بود که برای آرام کردن او اقدام میکرد، حتی اگر من به نوزادمان نزدیکتر بودم. من همیشه از سرعت همسرم در واکنش به گریه پسرمان تعجب میکردم، البته غریزه پرستاری و واکنش من نسبت به گریههای پسرم هر روز بهتر میشد.
در واقع غریزه پرستاری از ابتدا در مغز تمامی انسانها وجود دارد و فقط مختص به مادران نیست. اگر میتوانستیم از مغز پدری که در حال مراقبت از فرزندش است، تصویر بگیریم، میتوانستیم نقاطی در مغز او که در زمان گریه فرزندش فعال میشود را ببینیم. وقتیکه با عشق پوشک فرزندم را عوض میکردم و شکم نرم او را میبوسیدم، خنده پسرم عامل فعال کننده مرکز پاداش در مغز من بود. در این لحظه، تمامی مدارهای مغز من با شادی پدرانه ای چشمک میزد. دلیل تحریک مغز من، برقراری رابطهای جدید بین من و پسرم بود که در هماهنگی با او به من کمک میکرد.
رشد رفتارهای والدین
پدران جدید اغلب از میزان علاقه خود به بازی با فرزندشان متعجب هستند. در حقیقت برای ساختهشدن مغز پدرانه، علاوه بر هورمونها و مدارهای مغز، داشتن تماس فیزیکی نیز ضروری است. پژوهشگران در دانشگاه پرینستن امریکا مغز میمونهای پدر (نوع خاصی که بسیار شبیه به انسان است) و آنهایی که پدر نبودند را با یکدیگر مقایسه کردند. میمونهای پدر این نوع خاص از میمونها به احتمال زیاد درگیرترین پدران روی کره زمین هستند، این میمونها در ماه اول زندگی نوزادشان بیش از ۱۵ ساعت در روز از نوزادان خود نگهداری میکنند.
حمل و در آغوش گرفتن نوزاد برای ساعتهای طولانی، مغز پدران را با نوزادان شان هماهنگ میکند. بر اساس یافتههای پژوهشگران، ناحیهای از مغز این میمون برای فکر کردن و پیش بینی وقایع است که سلولهای این ناحیه و روابط بین آنها در میمونهای پدر بیشتر از میمونهای دیگر بود. این ناحیه از مغز دارای گیرندههایی است که پرولاکتین، اکسی توسین و وازوپرسین که هورمونهای پدرانه خوانده میشوند را جذب میکند. این دانشمندان نتیجه گرفتند که درگیربودن پدر، بطور قابل توجهی میزان ارتباطها در مغز جنس نر را برای ایجاد رفتاری پدرانه افزایش میدهد. مطالعه بر روی اسکن مغز نشان داد که ارتباط بین والد و کودک بر قسمت جلو مغز (PFC) نیز تاثیر میگذارد. بنابراین گرچه ممکن است مغز مادران از روز اول هوشیارتر عمل کند، ولی طبق یافتههای جدید دانشمندان مغز پدران میتواند به سرعت به آنها برسد.
به دلیل اینکه من از روز اول درگیر پرورش پسرم بودم، مدارهای مغز پدرانه من مثل ماشین روغن کاری شده ای در حرکت بودند. اگرچه فرزندمان نمیتوانست سخن بگوید، ولی من و پسرم تفاهم و رابطه خوبی با هم داشتیم. واژه مورد استفاده توسط پژوهشگران برای این تفاهم والد – فرزندی "همگامسازی" است. خندیدن، تماس چشمی، قلقلک و بازیهای بچهگانه مثالهایی از همگامسازی هستند. براساس گفتههای دکتر روث فیلدمن، این درگیری عملی در بازیهای بچه گانه برای رشد رفتارهای والدین ضروری است. بسیاری از پدرانی که روزانه تماس پوست به پوست با کودکان شان ندارند، ممکن است از داشتن مدارهای مغز پدرانه که برای همگام سازی والدین ضروری است، محروم گردند.
البته گاهی ممکن است، برقراری ارتباط قبل از تولد نیز آغاز شود. طی آخرین ماههای بارداری همسرم، بازی با پسرم را شروع کردم. من آهسته به شکم همسرم ضربه می زدم و جنین با ضربه زدن جواب من را میداد. در همین زمان بود که رابطه پدر و فرزندی آغاز شد.
رابطه خودجوش بین پدر و فرزند
پژوهشها نشان میدهد که در نبود مادران و زمانی که کودکان دور از دید مادران هستند، پدران با کودکان شان رفتاری متفاوت دارند. بر اساس پژوهشی دیگر، زمانیکه پدر و مادر توأمان با نوزاد خود وقت میگذرانند، رابطه پدر با کودکش بسیار کمتر است و زمانیکه پدر با کودک تنهاست، بازیهای شان خودجوشتر میشود.
برقراری این رابطه خودجوش بین پدر و فرزند به زمان نیاز دارد، اما بعضی از پدران مثل برادر من، علاقه یا فرصتی برای این کار ندارند. آخرین باری که در خانه برادرم بودم، دیدم که همسر برادرم وقتی که صدای گریه فرزندش راشنید، سریعا او را از آغوش پدرش بیرون کشید.
برادرم ماهها شکایت میکرد که همسرش به او اعتماد ندارد، اغلب او را مورد انتقاد قرار میدهد و از او ایراد میگیرد. برادرم مدتها در انتظار پدرشدن بود و خودش را در حال بازی با کودکش تصور میکرد، اما ظاهرا همسرش برنامه دیگری داشت. همسر برادرم فقط زمانی که سخت مشغول کاری بود یا در منزل حضور نداشت، اجازه میداد که او از کودک مراقبت کند.
طی تحقیقاتی در دانشگاه ایالت اوهایو، پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که از نظر مادران نظر پدران در مورد مراقبت از فرزندان مهم نیست و این مادران هستند که ابتکار عمل را در دست دارند. بنابراین مادران نگهبان دروازهای هستند که پدران از آن طریق میتوانند با نوزادشان ارتباط برقرار کنند. مادران میتوانند مشوق پدران باشند و دروازه را برای برقراری ارتباط آنها با فرزندشان باز کنند یا میتوانند مانع آنها باشند و دروازهها را ببندند.
پژوهشگران میگویند: مادری که کمترین انتقاد را از همسرش میکند و مشوق او برای درگیرشدن او با فرزندش است، زمانیکه تمامی خانواده باهم هستند، بهترین رفتار را از خود نشان میدهد.
بر انگیختن حس کنجکاوی کودکان توسط پدران
در دوازده ماهگی، پسرم از سرو کله من بالا میرفت، مثل اینکه در زمین بازی کودکان بازی میکند و دائما تلاش میکرد تا من را روی زمین بکشاند تا بتواند با من کشتی بگیرد. ما در هر موقعیتی با یکدیگر سروکله میزدیم.
پژوهشگران در یافتهاند که روش خاص بازی پدر با کودک، حس کنجکاوی او را بیشتر میکند و توانایی کودک را در یادگیری بهبود میبخشد. در مقایسه با مادران، بازی پدران بیشتر فیزیکی است.
پژوهشگران اعتقاد دارند که بازی پدران بیشتر خلاقانه و غیر قابل پیشبینی است و به همین دلیل، حس کنجکاوی کودکان را بیشتر تحریک میکند. خلاقیت پدرها نه فقط هنگام بازی بلکه طی صحبت و آواز خواندن برای کودکانشان نیز نمایان میشود. هرچه پدر بیشتر از کودک خود مراقبت و نگهداری کند، روابط بیشتری به منظور بهبود رفتار والدی در مغزش بوجود میآید و اکسی توسین به رفتارهای عاطفی او اجازه پیشرفت میدهد.
هرچه مردان و زنان درباره چگونگی شکلگیری مغز پدرانه آگاهتر شوند، امید بیشتری برای همکاری والدین در ایجاد ارتباط و داشتن خانوادههایی بهتر خواهیم داشت و این دقیقا مسئلهای است که بخاطر آن باید مغز پدرانه به بهترین حالت شکل گیرد.
مطالعه بیشتر:
1- افزایش مهارت های اجتماعی، نتیجه تعامل پدر و نوزاد
2- 20 نکته ای که پدر باید درباره بارداری و بچه داری بداند
4- افسردگی پس از زایمان در پدران