The chronograph is started when the event is seen and stopped when it is heard. The chronograph seconds hand indicates the distance from the event on the telemetric scale. Telemeter: on account of most replica watches using a telemeter scale, best rolex replica Three different views from three different continents on the finalists in the Chronograph category at this years Grand Prix d . Audemars Piguet Replica Uk omegasphereco uk.

درد زایمان طبیعی چقدره؟ دردهای زایمان طبیعی چگونه است؟

وقتی به مادری گفته می شود که قرار است طبیعی زایمان کنی، احتمالا اولین سوال هایی که به ذهنش می رسد این است که دردهای زایمان طبیعی چگونه است؟ آیا زایمان طبیعی درد دارد؟ درد زایمان طبیعی چقدر است؟ دردهای زایمان طبیعی چگونه است؟ باتوجه به آنکه بارداری و زایمان هر فرد همانند اثر انگشت او منحصر به فرد بوده و نمی توان دقیقا پیش بینی کرد که چه اتفاقی برای شما خواهد افتاد، در این مطلب ما توصیفات مادران مختلف درمورد این که درد زایمان طبیعی چگونه است و آیا زایمان طبیعی دوم درد کمتری دارد یا نه، برایتان گرد آوری کرده ایم.

دردهای زایمان طبیعی چگونه است؟

به هرحال درد بخش جدایی ناپذیر زایمان طبیعی است. هر نوع از زایمان طبیعی را که انتخاب کنید (زایمان در آب ، فیزیولوژیک و ...) همگی با مقادیر متفاوتی از درد همراه خواهند بود. اما وقتی از هر مادری که زایمان کرده بپرسید که دردهای زایمان طبیعی چگونه است، جواب متفاوتی را خواهید شنید.

 آگاهی داشتن از تمام مراحل زایمان بسیار مهم است. ولی دقیق‌ ترین مقالات در این زمینه نیز نمی‌تواند به این پرسش بانویی که قرار است به زودی مادر شود پاسخ دهد: زایمان دقیقا چه حسی دارد؟ دردهای زایمان طبیعی چگونه است؟

تنها راهی که می‌توان واقعا فهمید دردهای زایمان طبیعی چگونه است، این است که آن را تجربه کنید. در واقع لازمه درک حس آن این است که باردار شوید. بنابراین ما یک کار فوق‌العاده انجام دادیم و از ۱۰۰۰ خواننده مجله Baby Center‌ درخواست کردیم تا از تجربیات زایمان خود برای ما بگویند. هیچ‌کس نمی‌تواند پیش‌بینی کند که زایمان شما چگونه خواهد بود ولی می‌توان تجربیات اشخاص را شنید و کمی با این شرایط آشنا شد.

تجربیات مادران در مورد شروع درد زایمان طبیعی چگونه است

آیا زایمان طبیعی درد دارد؟ نتایج تحقیقات ما یک چیز را آشکار کرد؛ اینکه زایمان در هر شخص یک تجربه متفاوت است و دردی که تجربه می‌کنند از ملایم تا شدید تفاوت دارد. تجربه اپیدورال نیز در هر شخص با شخص دیگر متفاوت است.

زایمان مانند یک جعبه شکلات است

«زایمان مانند یک جعبه شکلات است. شما نمی‌دانید داخل این جعبه چه شکلاتی و با چه طعمی در انتظارتان است».

در زیر لیستی از تجربیات مادران از این که دردهای زایمان طبیعی چگونه است تهیه کرده‌ایم:

  • »درد زیاد داشتم ولی قابل تحمل بود.
  • دردم ددردم طاقت‌ فرسا بود.
  • انقباضانقباضات مانند گرفتگی ماهیچه بود و زیاد دردناک نبودند.
  • در ابتدا نمی‌دانستم زمان زایمان است و احساس می‌کردم زمان اجابت مزاج است تا اینکه به بیمارستان رسیدم و متوجه شدم دهانه رحم‌ ده سانتی‌متر باز شده است. دردناک بود ولی خیلی هم بد نبود.
  • احساس می‌کردم قطار از رویم رد شده است.
  • در راه بیمارستان از همسرم خواهش می‌کردم که از ماشین پیاده‌ام کند؛ خیلی درد داشتم.
  • تقریبا دردی نداشتم و این را مدیون تمرینات و آمادگی‌های قبل از زایمان هستم.
  • مجبور شدم اپیدورال را زودتر انجام دهم برای همین انقباضات کمی را تجربه کردم و کاملا زایمان راحتی داشتم!
  • همانطور که فکر می‌کردم، اپیدورال تاثیر زیادی نداشت و من فشار هر انقباض و لحظه بیرون آمدن سر نوزاد را کاملا احساس کردم.
  • انقباضاتی مثل درد پریود احساس کردم و به بیمارستان رفتم و منتظر ماندم.
  • بسیار درد داشتم تا زمانی‌که اپیدورال تزریق شد و جان من را نجات داد!
  • حتی بعد از تزریق اپیدورال درد داشتم.

درد های زایمان طبیعی چگونه است؟

گرفتگی های شدید

وقتی از برخی مادران می پرسیم که دردهای زایمان طبیعی چگونه است، آن را همانند گرفتگی های شدید پریودی توصیف می کنند. درحالی‌که برخی آن را شبیه به درد معده بر اثر نفخ یا آنفولانزای معده یا گرفتگی عضله توصیف کرده‌اند.

  • انقباضات من به درد شدید قاعدگی با استروئید شبیه بود.
  • گرفتگی‌ از بالای شکم شروع می‌شد و تا زیر شکم پیش می‌رفت.
  • مثل درد نفخ بود ولی هزار برابر دردناک‌تر.
  • انقباض شدیدی از کمرم شروع شد و به سمت شکم منتقل شد.
  • انقباض شدید و دردناکی از بالای رحم آغاز شد و سرتاسر کمرم را در بر گرفت.
  • دردی شبیه به درد قاعدگی شروع شد و گذشت. این دردها از شدت کم شروع شد و به شکم و قسمت پایین کمرم منتقل شد.
  • مانند انقباضات شدیدی که در آنفولانزای معده (گاستروآنتریت) تجربه می‌کنیم ولی مدت طولانی‌تری ادامه داشتند!
  • درد زایمان مانند گرفتگی شدید در قسمت شکم است.

سفت شدن شکم

بسیاری از بانوان در پاسخ به پرسش دردهای زایمان طبیعی چگونه است، از تجربه سفت شدن شکم می‌گویند تا گرفتگی.

  • احساس می‌کردم شکمم به یک توپ کوچک دردناک تبدیل شده است. ولی انقباضات اصلا غیر قابل تحمل نبودند.
  • احساس می‌کردم ماهیچه‌های رحم کاملا سفت شده‌اند.
  • با هر انقباضی، احساس می‌کردم تمام بدنم به هم فشرده می‌شود.
  • احساس می‌کردم کسی پوست بدنم را از پشت می‌گیرد و می‌کشد بالا و چند دقیقه نگه می‌دارد سپس آزاد می‌کند.
  • کل شکمم سفت می‌شد و به کمر و روده‌هایم سرایت می‌کرد.
  • احساس می‌کردم کسی به مدت دو تا سه دقیقه به شکمم چنگ می‌اندازد.
  • مانند این بود که کسی تا آنجا که در توان دارد پهلوهایم را فشار دهد.

له شدگی و کوفتگی

بعضی از بانوان از احساس کوفتگی و له شدگی در پاسخ به پرسش دردهای زایمان طبیعی چگونه است، گفته اند.

  • با هر انقباضی احساس می‌کردم جسمی محکم به من ضربه زده است.
  • هر انقباض مثل مشت محکمی به شکمم بود. ضربه‌ای که نفس‌تان را بند می‌آورد.
  • مانند این بود که همزمان از کمر و شکم مورد ضربه قرار می‌گرفتم. البته هنگامی‌که اثر اپیدورال از بین رفت.

تیر کشیدن

        قطعا در برخی موارد درد زایمان بسیار شدید خواهد بود.

  • احساس می‌کردم با میله داغی به صلابه کشیده می‌شدم.
  • احساس می‌کردم کسی با چاقوی دندانه‌داری از بالای شکمم تا زیر شکم می‌کشد. بعد برای چند دقیقه صبر می‌کند و دوباره این کار را تکرار می‌کند.
  • مانند این بود که چاقویی داخل رحمم می‌کنند.

احساس سوختگی

برخی از مادران در هنگام انقباضات و لحظه بیرون آمدن سر نوزاد، احساس سوزش می‌کنند.

  • من انتظار داشتم که انقباضات مانند گرفتگی شدید قاعدگی باشد ولی بیشتر به سوزش شبیه بود.
  • دردی همراه با سوزش درزیر شکمم احساس کردم و کم‌ کم آرام شد و انقباضات نیز تمام شد.
  • در هنگام بیرون آمدن سر نوزاد، درد شدیدی همراه با سوزش داشتم که شکافی ایجاد کردند؛ باور کنید یا نکنید، اینکار باعث شد راحت‌تر شوم.

درد پشت

اغلب فکر می‌کنیم که درد زایمان در شکم اتفاق می‌افتد ولی برای برخی این درد کاملا در کمر رخ می‌دهد.

  • کمر درد بدی داشتم. هیچ انقباضی در شکمم اونطور که در فیلم‌ها می‌بینید احساس نمی‌کردم.
  • واقعا کمردرد بدی داشتم.
  • دردم به حدی بود که گویا کامیون ماک از روی ستون فقراتم بارها و بارها رد شده است.
  • انگار با هر انقباضی یک چاقو داخل کمرم می‌کردند. واقعا دلم می‌خواست از شر کمر خودم راحت بشوم.

 درد در سایر نقاط بدن

   پاها، باسن و روده‌ها از مناطقی هستند که از دردهای این انقباضات در امان نمی‌مانند.

  • از همان انقباض‌های اولیه دچار درد روده می‌شدم.
  • یک ساعت قبل از اینکه اپیدورال تزریق کنند، درد زایمان‌ام شروع شده بود و گرفتگی شدیدی در بالای پاهایم احساس می‌کردم.
  • احساس می‌کردم روی هر طرف باسنم وزنه‌های ۱۸۰کیلویی است.
  • درد شدیدی در باسنم احساس می‌کردم.
  • احساس می‌کردم از درون ضربه‌های شدیدی به باسنم وارد می‌شود. اصلا دردی در کمر یا شکمم احساس نمی‌کردم.

امواج درد

یقینا زایمان شبیه مسافرت به لب دریا نیست. ولی بسیاری از بانوان انقباضات موج مانندی در این دوران گزارش داده‌اند.

  • هر انقباضی شبیه به موجی از درد است که شروع می‌شود،‌ اوج می‌گیرد و تمام می‌شود.
  • هر انقباضی را می‌توانم احساس کنم که از راه می‌رسد؛ قوی و قوی‌تر‌ می‌شود به اوج خود می‌رسد و سپس فروکش می‌کند. هنگامی‌که انقباض به پایان می‌رسد، کاملا احساس راحتی می‌کنم.
  • من امواج درد خیلی شدیدی داشتم که یکی پس از دیگری تکرار می‌شدند.

     فشار

   اغلب بانوان قبل از زمان زور زدن، دچار فشارهای شدید می‌شوند. تشبیه بسیاری از آنها این است که کاملا حس مدفوع داشتن به آدم دست می‌دهد.

  • بعد از انجام اپیدورال،‌ فشار زیادی احساس خواهد شد. برایم جالب بود به جای احساس فشار در واژن، احساس اجابت مزاج داشتم.
  • احساس دفع خیلی بدی دارید و فشار زیادی برای این کار احساس می‌کنید.
  • بخواهم روراست باشم احساس دفع خیلی شدیدی داشتم.
  • زمانی‌که انقباضاتم شروع شد، احساس کردم نیاز به دفع دارم.
  • فشار شدیدی در روده‌هایم احساس کردم.
  • فشار زیادی در کشاله رانم احساس کردم.
  • فشار شدیدی در نشیمنگاه و واژن‌ احساس کردم.
  • واقعا احساس کردم مدفوع خیلی زیادی دارم! فشار غیر قابل تصور بود!
  • انقباض به من این احساس را داد که باید اجابت مزاج داشته باشم.
  • زمانی‌که انقباضات شروع شد؛ قبل از اینکه به مرحله دردناک برسه،‌ احساس کردم باید به دستشویی برم!

زور زدن

بسیاری زور زدن را راحت و عده‌ای آن‌را دردناک می‌دانند.

  • فشار بسیار شدیدی است که وقتی شروع به زور زدن می‌کنید، درد شدیدی را تحمل می‌کنید تا تمام شود.
  • انقباضات من قابل کنترل بود ولی فشار روده‌هایم خیلی شدید بود! همین باعث می‌شد زور بزنم که در نتیجه پسرم به دنیا آمد.
  • زور زدن وحشتناک بود. احساس می‌کردم یبوست شدیدی دارم و با این‌کار باید نوزاد را به زور به بیرون برانم!
  • زور زدن عالی بود چون در نهایت من کار بزرگی انجام دادم.
  • در هنگام زور زدن،‌ انقباضات خیلی بدی به وجود می‌آمد،‌ که زور زدن باعث می‌شد درد آنها کمتر شود.
  • من  دچار موج بسیار شدیدی از درد شدم تا جایی‌که توانستم زور بزنم. سپس درد بخشی از  پیش‌زمینه این جریان شد و من وارد مرحله جدیدی شدم.

بدن‌های ما،‌ خودمان

 درحالی‌که برخی از بانون در هنگام زایمان حضور دارند و حواسشان به خودشان هست،‌ عده‌ای کاملا برعکس هستند.

  • احساس می‌کردم خارج از کنترل بدنم هستم.
  • بدنم کاری که می‌خواست انجام می‌داد.
  • گویا تجربه‌ای خارج از بدن بود
  • من در کشمکش بین انقباضات و در تب و تاب فشاری که بهم وارد شده بود و مجبور بودم زور بزنم، گیر کرده بودم و احساس می‌کردم که می‌خواهم این جریان را متوقف کنم (در جایی که نیاز به زور زدن بود)! تا به حال انقدر در درون بدن خودم نبودم.
  • خیلی شرایط آرامی بود. در ارتباط با جسمم بودم و این به من قدرت می‌داد.
  • احساس می‌کردم که بدنم می‌داند باید چه کاری انجام دهد و خودم را به جریان سپردم. من فکر می‌کنم اگر ترسو باشیم، سطح درد بالا می‌رود. ترس که کاهش می‌یابد، درد نیز قابل تحمل‌تر می‌شود.

خستگی

آنها زایمان را کاری بی‌ اهمیت نمی‌دانند. چون می‌دانند که چه کارهایی برای آن انجام داده‌اند.

  • انقباضات خیلی زمان‌بر بود. هنگامی که شروع می‌شدند نه کاری می‌توانستم انجام بدهم و نه به چیزی فکر کنم.
  • کار فیزیکی سختی بود مثل اینکه در باشگاه ورزشی برای تناسب اندام، وزنه‌های سنگین بزنی.
  • اگر بخواهم توصیف‌اش کنم باید بگم سخت‌ترین کاری بود که در زندگی‌ام انجام دادم.
  • کار سخت و خسته‌کننده‌ای بود. چیزی نخورده بودم و انرژی نداشتم و نصف زمان زایمان را مجبور بودم اکسیژن وصل کنم.
  • زور زدن باعث می‌شد متوجه گذر زمان نشوم و د.ر همان زمان نیز وقتی انتظارش را نداشتم، بسیار خسته‌ام می‌کرد.

بخش خوشایند زایمان

اگر تکه شکلاتی که از آن جعبه برداشته‌اید مزه خوبی نداشته، به یاد داشته باشید که تولد نوزاد بخش روشن این قضیه است که همه مادرها آن را جشن می‌گیرند.

  • زیباترین دردی بود که تا به حال تجربه کرده بودم.
  • خیلی جالب بود. بله، دردناک بود ولی در آینه می‌دیدم که نوزاد بیرون می‌آید.
  • در بین انقباضات جوک تعریف می‌کردم. دم و بازدم انجام می‌دادم و نمی‌ترسیدم.
  • احساسی عادی داشتم. مثل اینکه قرار است بدنم این کار را انجام بدهد و صبر کردم تا اتفاق بیفتد.
  • البته که دردناک بود ولی نوع درد متفاوت بود. تا به حال دردی را که باهدف باشد تجربه نکرده بودم. با فکر کردن به اتفاقی که قرار است بیفتد و نوزاد متولد ‌شود،‌ تحمل این درد و رنج راحت‌ تر خواهد شد.
  • از لحاظ احساسی خیلی جالب بود. خیلی‌ها می‌گفتن وقتی نوزاد را در آغوش می‌گیرید دیگر دردها همه از بین می‌رود، درست می‌گفتند!

 حال که دانستید نظرات مادران در مورد این که دردهای زایمان طبیعی چگونه است تا چه حد می تواند متفاوت باشد، درک خواهید کرد که چرا دائما تاکید می کنیم تجربه زایمان طبیعی برای هر یک از مادران منحصر به فرد است.

 مطالب بیشتر:

 

منبع: نی نی +